باران در ژوئن
آسمان در ماه ژوئن روشن و صاف، گهگاه، در میان ابری بزرگ می چرخد، هیاهوی دل را می برد، هوا پر از عطر گل است، به دوردست ها نگاه می کند، کوه ها سبز هستند، گل ها در مجاورت رنگارنگ هستند، تصویری چند رنگ در چشمان ما حک شده اند.
باران ماه ژوئن به نرمی و زیبایی باران بهاری نیست. او سخاوتمند است، گاهی اوقات در طول روز عجله می کند، سه روز و سه شب صحبت می کند. گاهی اوقات او در شب شلاق می زند، رعد و برق و باران برای تلفن های موبایل آسمان شب.
برگ های سبز آن بسیار ضخیم هستند و قطرات باران آن را فرو می ریزند. پرش می کند و سپس دوباره چمباتمه می زند و دوباره می پرد. چنین برگ های کوچک آن تکه دارای چنان نشاط قوی و تسلیم ناپذیری است که باعث می شود مردم از کسانی که در هنگام مشکل عقب نشینی می کنند شرمنده شوند.
پس از باران، دریاچه با امواج نرم تکان می خورد. نور آن دریاچهها روی بیدها منعکس میشود، مثل اینکه از حصیری بپرسی: چرا آینه در برابر همه آرام است، اما خود را با برگ و دانهای شن و اثری از باد تکان میدهیم. حصیری بدن برازنده را تکان می دهد، انگار می خواهد پاسخ دهد: «آینه سرد و یخ زده است، فقط می تواند ضربه بزند، ضربه را تحمل نمی کند، شکننده است. اما ذهنت لطیف است، زیبایی و زشتی را میبینی، دلت پهن است، بیصدا خاکهای بدنت را شسته است. شما ذهنی باز دارید و به محض وقوع امواج بزرگ آرام خواهید بود.» امواج دریاچه تکان می خورد و می خندد. چند ماهی کوچک با خوشحالی به بالا پریدند و دریاچه موج به موج میچرخید.
در خرداد با به تصویر کشیدن رنگ های رنگارنگ، پریدن با نت های زنده و دوست داشتنی، سرشار از شور و نشاط جوانی، حامل سبزی شاداب خرداد، به امواج زمان در جهت رویاها قدم بگذاریم. در سفر زندگی، بادبان را به راه بیندازید.